نو رسیده
سلام امروز 30 مهر است یعنی تولد محمدحسام خواهر زاده عزیزم که با محمدباقر چنان بهم دل و قلوه میدهند و هم را داداشی صدا میکنند که هر که نشناسد فکر میکند برادرند..... ساعت آخر اداره را مرخصی میگیرم و بازار میروم تا برایش هدیه بخرم.پسر است و عاشق ماشین.در راه می اندیشم که خیلی دوست دارم محمدباقر با همان دستها کوچکش هدیه داداش اش را بدهد تا همان طور که لذت هدیه گرفتن را چشیده حس خوب هدیه دادن را نیز تجربه کند اما از آنجایی که این دو وروجک را خوب میشناسم میدانم که همه این حس خوب فقط متعلق به لحظه هدیه دادن و هدیه گرفتن است و مطمئنا دقایقی بعد سر هدیه بینشان گیس و گیس کشی خواهد بود... خلاصه تصمیم میگیرم هرچه گرفتم یک جفت بگیرم و نتیجه میشود س...